یک پزشک: خودکشیِ ۱۳ رزیدنت طی یک سال
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۶۱۳۹۰
ایلنا نوشت: احتمالا تجربهی حضورِ چندساعته در مطبِ شلوغِ پزشکِ متخصصی که به سختی توانستهایم از آن وقت بگیریم و یا هزینهی سنگینِ عملِ جراحیِ یکی از آشنایان، چنین باوری را در ذهن خیلیهایمان ثبت کرده که پزشکان، جزو ثروتمندترین اقشار جامعه هستند. برای بسیاری از ما پزشکی یکی از آن شغلهای حسرت برانگیز است؛ شغلی که به باورِ خیلیها هم پرستیژ دارد و هم درآمد زیاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این باورِ عمومی، اما آنطور که برخی پزشکانِ جوان میگویند صحت ندارد. روایتِ آنها از کار و زندگیشان، با آنچه در جامعه جا افتاده فرق زیادی دارد. از حقوق پایین و مشکلاتِ معیشتی گرفته تا ناامیدی و میزانِ بالای خودکشی بین رزیدنتها، از مهاجرت به کشور دیگر تا ترکِ کار و رفتنِ به سمتِ کارهایی که برایشان آب و نان بشود؛ اینها مسائلی است که علی سلحشور (نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور در نظام پزشکی) با ما در میان میگذارد. او که از سویِ همکاران پزشکش به ما معرفی شد تا از وضعیتِ پزشکان جوان بگوید، اولین جملهاش را اینگونه آغاز میکند: «مسئلهی اصلیِ ما مشکلاتِ معیشتی است. یک کلام بگویم که حقوقِ یک پزشکِ متخصصِ شاغل در بیمارستان دولتی، کفافِ نیازهای اولیهی زندگیاش را هم نمیدهد...»
با وجودِ گزارشهایی که هر چند وقت یکبار از فیشهای نجومی، درآمدهای هنگفت و کارانههای بالای پزشکان منتشر میشود، شاید باورِ اینکه برخی پزشکان متخصص هم از مشکلاتِ معیشتی رنج میبرند سخت باشد. شاید فکر کنیم احتمالا برداشتِ آنها از مشکلاتِ معیشتی با برداشتِ یک کارگرِ ساده و متخصص فرق دارد و سطحِ توقع آنها قابلِ مقایسه با دیگر گروههای شغلی جامعه نیست. اما آنطور که نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور میگوید؛ اوضاعِ تعدادی از پزشکانِ متخصص دستِ کمی از دیگر اقشارِ ضعیفِ جامعه ندارد. به گفتهی سلحشور، اکثر پزشکان در سیستم دولتی کار میکنند و درآمدِ چندانی ندارند. او میگوید: «تنها مبلغی که میتوانیم روی آن حساب کنیم، حقوق ثابتی است که این حقوق برای پزشکان مجردِ متخصص حدود ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان و برای پزشکانِ متأهل متخصص حدود ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان است».
او در موردِ کارانههایی که گفته میشود رقم آن به ۶۰ - ۷۰ میلیون تومان و بلکه بالاتر میرسد نیز توضیح میدهد: «این کارانههای بالا معمولا مربوط به اعضای هیئت علمی است که رزیدنتهای بسیاری زیر دستشان هستند و ویزیتها و عملهای جراحی را انجام میدهند؛ کارانهی رزیدنتها به نام اعضای هیئت علمی نوشته میشود؛ برای همین میزانِ کارانهی آنها بالا میرود. اینها حتی ۱۰ درصد از پزشکان هم نیستند و اکثر پزشکان متخصص، اگر تمام وقت در بیمارستانهای عمومی کار کنند، باز هم کارانهشان به ده میلیون تومان نمیرسد».
نماینده پزشکان متخصص طرحی میگوید: «تصور مردم نسبت به پزشکان، مربوط به نهایتا ۵ تا ۱۰ درصدِ آنها است؛ پزشکانی که مطب خصوصی دارند و مطبشان همیشه پُر است. متخصصانی که یا در سیستم دولتی نیستند و یا اگر هم باشند به صورتِ پاره وقت کار میکنند. مردم بیشتر این دسته از پزشکان را میبینند، اما وضعیتِ بالای ۹۰ درصد از پزشکان اینگونه نیست».
به گفتهی این پزشک متخصص، کارانهی پزشکان حدود ۸ تا ۱۳ ماه بعد پرداخت میشود و متخصصانی که تازه فارغالتحصیل شدهاند تا یک سال بین ۱۰ تا ۱۴ میلیون تومان درآمد دارند، و بعد از این مدت مجموع حقوق و کارانهی یک پزشکِ متاهلِ متخصص نهایتا به حدود ۲۰ میلیون تومان میرسد.
او سپس سالهایِ تحصیلیِ یک پزشکِ متخصص را میشمارد و میگوید: «۷ سال ونیم برای پزشکی عمومی، ۲ سال برای طرح، ۴ سال برای تخصص و باز ۲ سال دیگر برای طرح. یعنی یک پزشک متخصص در یک بازهی زمانی ۱۵ – ۱۶ساله در دانشگاه و بیمارستانهای مناطق محروم مشغول تحصیل است و اگر این مسیر را بدونِ وقفه طی کند، در سن ۳۴ – ۳۵ سالگی از دانشگاه خارج میشود. کمترین انتظاری که از این همه تلاش و استرس داشتیم این بود که حقوقمان کفافِ هزینههای یک زندگیِ ساده را بدهد که نمیدهد…».
سال گذشته وزارت کار در دومین گزارش از گزارشهای موسوم به پایش فقر، خط فقر در تهران را حدود ۱۵ میلیون تومان دانست. این گزارش البته با آمار و ارقامِ پیش از بهمنماه سال ۱۴۰۱ تنظیم شده بود و برای ماههای بعد اوضاع با صعودِ قیمت سکه و ارز به مراتب بدتر شد، تا جایی که یکی از نمایندگانِ مجلس در خرداد ماه خط فقر در تهران را ۳۰ میلیون تومان عنوان کرد. همچنین نرخِ سبد معیشتی که از سویِ برخی از کارشناسان به صورتِ مستقل محاسبه شده، رقمی بین ۱۸ تا ۲۰ میلیون تومان را نشان میدهد که البته با استناد به گفتهی فعالان کارگری، همین اعدادِ مستقل نیز خیلی از هزینههای معیشتیِ یک خانوار ۳.۳ نفری را پوشش نمیدهد و این ارقام با حذفِ برخی از هزینهها از سبد معیشت محاسبه شده است. با این اوصاف، سقوطِ افرادِ با درآمدهای ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومانی به زیر خط فقر اصلا دور از ذهن نیست و اگر پزشکی با درآمدِ ۲۰ میلیون تومانی از سقوطِ سطح معیشت و ناتوانی از تأمین نیازهای اساسیِ زندگیِ میگوید، چندان بیراه نیست.
«امید به آیندهمان کم شده…» این جملهای است که نماینده پزشکان متخصص طرحی برای توصیفِ وضعیتِ این گروه از پزشکان میگوید: «فشار کاری سالهای قبل هم وجود داشت، اما نارضایتی از وضعیت شغلی تا این حد نبود و درآمد نسبت به تورم و قیمتها فاصلهی نجومی نداشت».
او ادامه میدهد: «در گذشته وقتی یک پزشک بعد از سالها تحصیل و گذراندنِ طرح شروع به کار میکرد، مطمئن بود که بالاخره بعد از یک دورهی چندساله میتواند لوزامِ اولیهی زندگیِ خود را تأمین کند؛ ماشین و خانه بخرد و یک زندگیِ متوسط برای خود فراهم کند. الان، اما متخصصی که بعد از ۱۵ سال تحصیل، تخصص میگیرد، مطمئن است که با چند سال کار در سیستمِ دولتی ماشین هم نمیتواند بخرد، چه برسد به خانه که عملا تبدیل به رویا شده است!».
عمقِ این بحران را شاید بتوان از آمارِ بالای خودکشیِ رزیدنتها دریافت. نماینده پزشکان متخصص طرحی کشور از خودکشیِ یکی از رزیدنتها طی چند هفتهی گذشته خبر میدهد و میگوید: «از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱، یعنی فقط طی یک سال، سیزده رزیدنت خودکشی کردهاند». او میگوید: «رزیدنتها با حقوق ناچیز و بدون بیمه و سنوات مجبورند کار سنگین انجام بدهند و با این وضعیت، امیدِ چندانی به آینده ندارند».
خودکشیِ انتهایِ ناامیدی است، اما گاهی ناامیدی از بهبودِ اوضاع، خود را در مهاجرت و ترک کار نشان میدهد؛ به گفتهی این پزشک جوان، مهاجرت بین پزشکان به یک امر معمول تبدیل شده و سال گذشته بالای ۴هزار پزشک برای مهاجرت، گواهی حسن انجام کار (good standing certificate) گرفتهاند که عدد وحشتناکی است.
سلحشور همچنین از گرایشِ تعدادی از پزشکان متخصص برای رفتن به سمتِ کارهای دیگر خبر میدهد: «بسیاری از پزشکانی که تخصص داخلی، زنان، بیهوشی، جراحی عمومی و… دارند، چون با تخصصشان نمیتوانند حداقل نیازهای زندگیشان را فراهم کنند، به کار زیبایی رو میآورند. خیلی از پزشکان هم کلا پزشکی را کنار میگذارند و ترجیح میدهند به سراغ کار آزاد بروند».
اگرچه اوضاعِ نیروی کارِ ساده و حداقل بگیر مناسب نیست، اما آنطور که مشخص است، نیروی کار متخصص نیز وضعیتِ خوبی ندارد. سقوطِ سریعتر و سادهتر به زیر خط فقر، آنچنان که مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارشی به آن اذعان دارد، دیگر صرفا مختصِ گروههای ناتوان یا بازمانده از رشد اقتصادی نیست و میتواند به سایر گروههای مختلف با ویژگیهای مختلف نیز تسری یابد. در چنین وضعیتی است که ناامیدی چنان مسری میشود که هم کارگرِ سادهی یک کارخانه را در برمیگیرد و هم پزشکی که سالها برای گرفتنِ تخصص درس خوانده است. اینکه ۱۳ رزیدنت در طول یک سال دست به خودکشی میزنند و ۴ هزار پزشک برای خروج از کشور اقدام میکنند، نتیجهی مسلمِ همین ناامیدی است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: پزشکان قیمت طلا و ارز قیمت موبایل میلیون تومان رزیدنت ها کارانه ی ی پزشکان یک پزشک یک سال خط فقر سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۶۱۳۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش دولت در دریافت زیرمیزی توسط پزشکان
به گزارش «تابناک»، مسعود پزشکیان، نماینده اصلاحطلب تبریز در یادداشتی در روزنامه سازندگی نوشت: اخیراً یکی از مواردی که مکرراً درباره موضوعات حوزه پزشکی و فساد در این حوزه مطرح میشود، مساله دریافت زیرمیزی یا مبالغی خارج از تعرفههای تعیین شده است. ریشه این مساله و فسادی که از این رفتارها ناشی میشود را اما باید در سیاستگذاریها در این حوزه جستوجو کرد.
یکی از مهمترین مواردی که به توسعه این رویههای غلط در نظام پزشکی دامن زده و میزند، مصوبه مجلس یازدهم با عنوان همسانسازی حقوق بازنشستگان بود. در همین مجلس که ما هم در آن حضور داشته و داریم با مصوباتی که در ارتباط با همسانسازی حقوق به راه انداختند در حقیقت مساله را برای جامعه پزشکی بدتر کردند چراکه در این همسانسازی سقف حقوق مشخص کردند و گفتند، پزشک نمیتواند از ایکس رقم اضافهتر بگیرد و باید دریافتی در سطح تعیین شده، باقی بماند. نتیجه این سیاستگذاری هم شد، دریافت سکه و مبالغ نقد توسط برخی پزشکان به صورت غیررسمی در ازای ارائه خدمت به بیمار در شرایطی که هیچ نظارتی بر مساله نبود و البته گرفتاری مردم در این سیستم.
مدافعان همسانسازی حقوق در مجلس به اسم اجرای عدالت این رویه را آغاز و بهرغم اعتراضهای شدید ما تبدیل به قانون کردند اما باید توجه داشت همین آدمهایی که دم از عدالت میزنند و در مجلس مدافع اسم عدالت، قوانینی همچون همسانسازی حقوق را مصوب میکنند بهترین خدمات را در حوزه پزشکی دریافت میکنند. درحال حاضر مجلس با بهترین بیمارستانهای خصوصی قرارداد دارد، بیمارستانهایی که چندین برابر تعرفه دولتیها دریافتی دارد. این افراد و مدافعان عدالت البته در این بیمارستانها بهترین خدمت را میگیرند و پول زیادی هم برای دریافت این خدمات پرداخت میکنند اما برای مردم از عدالت میگویند و همواره در قوانین و مصوبات مورد نظرشان تنها به نمایش دادن عدالت اکتفا میکنند.
این گرفتاریها در کشور توسط خود ما در مجلس ایجاد شد، این ما هستیم که با سیاستگذاریهایمان برای مردم یک سفره باز میکنیم و برای بقیه یک سفره و برای خودمان سفره دیگری! غیر از داستان همسانسازی، یک موضوع تعرفهگذاریهای پزشکان و البته تعرفهگذاریهای جدید در بیمارستانهای دولتی نیز بر این وضعیت دامن زده و میزند. درحال حاضر در بیمارستانهای دولتی در ازای ارائه خدمت درمانی پول میگیرند، درحالی که تجهیزات هم نیست و بیمار باید برای یک جراحی تجهیزاتش را هم از خارج از بیمارستان تهیه کند. این درحالی است که در دولت قبل و در زمان دکتر روحانی حداقل بیمارستانهای دولتی دیگر پول نمیگرفتند. تعرفهگذاری دولت برای ویزیت پزشکان نیز بخش دیگری از این ماجراست.
وقتی کشور تورم ۶۰ درصدی دارد، دولت درحالی که مجوز تعرفهها را به نوعی در اختیار خود گرفته، قیمتها را میگوید افزایش بیش از ۲۰ درصد مجاز نیست؛ معنی این حرف این است که پزشکان سکه میگیرند و زیرمیزی و دولت هم نمیتواند جلوی این مساله را بگیرد. همه این موارد به فساد در حوزه بهداشت و درمان دامن میزند. در کنار این مساله که موضوع و طرح پزشک خانواده که مهمترین دستانداز پیشروی فساد در وزارت بهداشت است نیز به درستی اجرا نمیشود اگر طرح پزشک خانواده را به درستی پیاده کنیم، پزشک، درمان و هزینه و روند کار معلوم است و راه بر بسیاری از مفاسد بسته میشود. در شرایط فعلی یک بیمار برای یک بیماری ممکن است به چندین مرکز درمانی و پزشک مراجعه و هزینه کند و جواب نیز نگیرد و کسی هم جوابگو نیست، درحالی که در نظام پزشک خانواده یک فرد به عنوان پزشک مسئول جمعیتی تعریف شده است و این جمعیت باید خدمتی از این پزشک بگیرند که در صورت کوتاهی یا هر مشکل دیگری میتوانند شکایت کنند. وقتی سیستم نظارت میکند، پزشکان و اهالی درمان مجبور هستند طبق سیستم عمل کنند اما متاسفانه حتی این گام نیز برای مبارزه با فساد در نظام پزشکی و درمان برداشته نمیشود.